loading...
ویستا20
صدرا بازدید : 33 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)
براساس نظریه بحران نمایندگی مشاهده شد:
آشفته بازار حفظ منافع در بورس تهران/ الویت منافع شخصی به ملی
مدت هاست که میخوام یه مطلب درباره بحران نمایندگی بنویسم، اما خودکارم رنگ نمی داد. بالاخره امروز قسمت شد و فرصت رو مغتنم دیدم که لااقل یه مطلب کوتاه در خصوص این موضوع بنویسم.

مدت هاست که میخوام یه مطلب درباره بحران نمایندگی بنویسم، اما خودکارم رنگ نمی داد. بالاخره امروز قسمت شد و فرصت رو مغتنم دیدم که لااقل یه مطلب کوتاه در خصوص این موضوع بنویسم.

 

به گزارش بورس نیوز، صحنه کنونی تالار حافظ در حالی با آشفتگی خاصی این روزها نمایش های زیادی را پیش روی سهامداران و سرمایه گذاران به تصور کشیده که نکته مهم دو قطبی علیه توضیح واضحات است. 

پارادوکسی که در حوزه مدیریتی وجود داشته و دلیل آن را برطبق نظریه نمایندگی در نظام راهبری شرکتی می توان در تضاد منافع دانست. معضلی که در شرکت های سهامی ایجاد می شود و براساس این بحران، در برخی شرایط مدیران تصمیماتی اتخاذ می کنند که در راستای منافع خود و عکس منافع سهامداران است.

 

ممکن است کسی بگوید: حالا که چی؟ تضاد منافع مدیران و سهامداران و در ابعاد وسیع تر سرمایه گذاران به بورس نیوز چه ارتباطی دارد؟ اما در پاسخ به این سخن می توان گفت که "با هیچکس نبودن و از یک نقطه برج عاج همه را به نظاره نشستن و نقد کردن!" بطوریکه این موضوع گرچه مرتبط با ما نیست، اما مهم این است که بایستی اقدامی عملی برای رفع این قبیل مشکلات صورت گیرد که انجام این اقدام هم از برج عاج امکان پذیر نیست. از این رو بایستی خود نیز درگیر جریان بوده و وارد گود عمل شویم.

آیا منافع همه در یک جهت است ؟ 

 

زیرا مطابق با این نظریه همیشه منافع مدیران، کارمندان و سهامداران در یک راستا نبوده و در بسیاری جهات از هم پوشانی لازم برخوردار نیست. بطوریکه بارها و بارها دیده شده یک مدیر از سمت خود استفاده کرده و به مسافرت های خارجی غیر ضروری رفته و تنها اقداماتی به نفع خود انجام می دهد.

حال آنکه بخشی از اقدامات آنها به نفع سهامداران شرکت نیست. گاهی یک مدیر حقوق کارمندان خود را بیش از آنچه که باید، افزایش می دهد و این نیز به ضرر سهامدار تمام می شود و اگر چنین امری محقق نگردد، کارمندان ناراضی هستند. از این رو به نظر می رسد بایستی یک نقطه اپتیمم و واحدی تعیین شود تا براساس شایسته سالاری به هر کسی امتیاز داده شود و حق سایرین به ویژه سهامداران نیز رعایت گردد. حال آنکه تضاد منافع در بسیاری از بخش های بازار سرمایه قابل مشاهده است.

 

روی سخن این گزارش با همه ذی نفعان بازار سرمایه از جمله حقوقی ها ، سهامداران خرد، مسوولان بورس ، کارگزاران و شرکتهای تامین سرمایه و خلاصه همه فعالان بورس اوراق بهادار است خصوصا کانون کارگزاران و سرمایه گذای ها زیرا شاید عمده زیان ناشی از اجرای ضوابط معاملاتی جدید و اعمال برخی محدودیت ها در بخش فروش سهام، بر دوش کارگزاران و شرکتهای سرمایه گذاری تحمیل شده و این کانونها به عنوان حامی آنها اقدام موثری تا کنون انجام نداده اند و دیگر مدیران کارگزاری ها که اتفاقا قدیمی بازار هم هستند به هر دلیل ساکت مانده اند!!! و از هیچ روشی برای پایان این دور باطل در بوری بهره نجسته اند .

سکوت فعالان بورس چرا ؟ 

 

سوال اینجاست که چرا هیچ یک از مدیران کارگزاری ها و صندوق های سرمایه گذاری و مدیران شرکتهای سرمایه گذاری  و ... به صورت هماهنگ و با ارایه دلایل متقن و بیان نکات منفی مرتبط با برخی تصمیمات سازمان بورس و موضع انفعالی شرکت بورس و فرابورس اعتراض نمی کنند؟

دلایل سکوت کدام گزینه است ؟ 

 

شاید دلیل این آشفته بازار منافع در بورس تهران را بتوان این عوامل دانست که در وهله اول در خصوص برخی از مدیران ترس از تخلفات احتمالی صورت گرفته قبلی و احتمال ترتیب اثر به آنها در صورت اعتراضهای عمومی و علنی باشد.

 

این سکوت در جمع مدیران کارگزاری ها و سرمایه گذاری ها و ... گمان و ظن وجود برخی مسایل پشت پرده را در در ذهن ها ایجاد می کند که شاید مواردی همچون "بگم بگم ها" وجود داشته و دارد و حاکی از وجود ترس هایی برای آنهاست که نمی توانند حتی برخورد کارشناسی با موضوعات داشته باشند .

 

در وهله دوم به روند اعطای مجوزهایی بر می گردد که برای این افراد و از سوی سازمان بورس صادر می شود. زیرا به نوعی تأیید صلاحیت حرفه ای آنها برای حضور در پست های مدیریتی بدون نظر سازمان بورس امکان پذیر نیست امری که در مورد مدیران عامل شرکتهای زیر مجموعه بورس  مثل شرکت بورس ، فرابورس ، بورس کالا و سپرده گذاری و ... هم وجود دارد و در برخی موارد مدیران این مجوعه ها خودخوری می کنند و عتاب سهامداران را می شنوند و دم نمیزنند چون دست آنها با تایید صلاحیت حرفه ای بسته شده است .

حال آنکه به نظر می رسد بایستی کمیته ای مستقل از سازمان مذکور وجود داشته باشد تا تأیید صلاحیت مدیران کارگزاری ها و ... توسط کمیته هایی مجزا و مستقل صورت پذیرد و افراد کمیته به صورت دوره ای نیز عوض شوند که لابی های قدرت تشکیل نگردد.

 

همچنین بیم آن می رود که زد و بندهایی پشت پرده باشد تا با اقدامی هماهنگ، مدیران سازمان بورس با اقدامات برخی افراد فرصت طلب به زمین خورده و افرادی از این اتفاق به نفع خود استفاده کنند و جایگاه آنها را تصاحب کنند. حال آنکه در این شرایط اخلاق حرفه ای زیر پا گذاشته شده و تلاشی برای حفظ شایستگی ها صورت نخواهد گرفت.

 

علاوه بر آنکه به نظر می رسد در مقابل اجرای ضوابط جدید و دستورالعمل های متوالی همه مدیران کارگزاری ها و ... با یکدیگر هماهنگ هستند و اکثریت  در راستای برخی منافع در مقابل چنین تصمیماتی ساکت مانده اندو هیچ اعتراض رسمی و سرگشاده ای نمی کنند.

 

اما نکته مهم اینجاست که به نظر می رسد شورای عالی بورس، سازمان بورس، شرکت های بورس و فرابورس و کانون های کارگزاران و سرمایه گذاری بایستی به صورت همه جانبه در جهت منافع همه ذی نفعان گام بردارند. 

حال آنکه طی این مدت دیدیم که در واقعیت چنین اقدامی عملی نمی شود و به نظر می رسد که در شرایط کنونی بحران نمایندگی در آشفته بازار حفظ منافع مشاهده میشود و  به دلایل فوق ذی نفعان بازار سرمایه انفعال را بر اقدام موثر ترجیح داده اند که بدا به حال ما که منفعت شخصی را منفعت ملی ترجیح می دهیم .

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 120
  • باردید دیروز : 56
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 265
  • بازدید ماه : 732
  • بازدید سال : 1,643
  • بازدید کلی : 21,841
  • کدهای اختصاصی